s.veisi

s.veisi

تو را من چشم در راهم

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
۱۶
شهریور

خجل شدم ز جوانی (شهریار)

خجل شدم ز جوانی که زندگانی نیست

به زندگانی من فرصت جوانی نیست



من از دو روزه هستی به جان شدم بیزار

خدای شکر که این عمر جاودانی نیست


همه بگریه ابر سیه گشودم چشم

دراین افق که فروغی ز شادمانی نیست


به غصه بلکه به تدریج انتحار کنم

دریغ و درد که این انتحار آنی نیست


نه من به سیلی خود سرخ میکنم رخ و بس

به بزم ما رخی از باده ارغوانی نیست


ببین به جلد سگ پاسبان چه گرگانند

به جان خواجه که این شیوه شبانی نیست


ز بلبل چمن طبع شهریار افسوس

که از خزان گلشن شور نغمه خوانی نیست
 
پ نوشت: چی فکر می کردیم چی شد!
۱۵
شهریور

درد جسمی ی چیزه درد روج هزار چیز!

اما جسم و روح باید دوتاشون سالم باشن تا بتونن انسان رو در مسیر خوشبختی قرار بدن.

خدایا به همه جسم و روح سالم دادی،ببخشمون اگه خرابش کردیم و کمک کن درستش کنیم... 

۱۴
شهریور

حس های مثبت و انرژی های مثبت هم می تونن مثل منفی ها استرس ایجاد کنن.

امروز با اینکه :

چایی رو خوش رنگ تر و خوش طعم تر احساس کردم!

 پنیر رو با تمام وجود مزه مزه کردم،

حس قشنگی پشت لبخند ها و تبسم اطرافیانم دیدم،

معنای زندگی را در سادگی تمام دیدم،معنایی که سال ها دنبالش بودم.

شاید دیدن زندگی از زاویه دیگر به زندگیم معنایی دیگر بخشید!

۱۳
شهریور

زمانه زمانه عجیبی است

پر از شگفتی

چشم باز کن

خوب ببین

خوب بشنو 

ار دیده ها و شنیده هایت غبرت بپیر 

و در محافل رسمی و غیر رسمی دیده و شنیده هایت را یه دیگران بسپار.

اما دیدن و شنیدن کافی نیست!

تامل لازم است،فکر لازم است ،تحلیل لازم است.

خدایا کمک کن خوب ببینم و خوب بشنوم و خوب تامل و تفکر و تحلیل کنم نا نه خودم جز گمراهان باشم و نه بقیه را گمراه کنم.

پ نوشت:دل هم در گمراه نبودن و گمراه نکردن نقش زیادی داره.

۱۳
شهریور

مهم نیست چه اتفاقی برام بیوفته مهم اینه اینفدر قوی باشم که از اهداف و راهی که توش قدم برداشتم پا پس نکشم.

البته این که گفتن مهم نیست به این معنی نیست که بی خیال همه چیز بشم بلکه به این معنیه که در طوفان حوادث و اتفاقایی که در راهه باید ثبات داشته باشم،فرقی هم نداره که این اتفاقات تلخ باشن یا شیرین باشن!

خدایا خودت ختم ب خیر کن عواقب امورمون رو

۱۲
شهریور

غروب جمعه رو همه میشناسن دیگه...

اصلا خیلیا کل هفته منتظر می مونن تا جمعه بشه و به غروبش برسن...

حس می کنم خیلی از شاعرا بهترین شعراشون رو تو غروب جمعه گفتن...

اصلا غروب جمعه ی حالیه...

ترکیب نامتقارن حس ها با هم دیگه...

دلتنگی توش هست،دلواپسی هست،غم هست شادی هست امید هست...

این غروب جمعه حکایت ها داره ظاهرا..الکی نیست که آدما ی جوری میشن !

نمیدونم من از اونام که منتظر غروب جمعه ان یا از اونام که می ترسن از غروب جمعه یا امید دارن یا دلتنگ میشن یا خیلی یا ی دیگه...

تنها چیزی گه می دونم اینه که غروب جمعه رو با تمام حس هاش دوست دارم.

خصوصا اگه بتونم ی جا تنها باشم ی جای دنج و خلوت ...بعد قدم بزنم و غرق در افکارم بشم!

۰۹
شهریور

خوبه که آدم چندتا رفیق خوب داشته باشه تا تو موقع سختی بهشون زنگ بزنه و کمکش کنن یا آرومش کنن.

الکی نیست که میگن رفیق خوب نعمته...

تا یادم نرفته بگم که آدم خودشم باید برای بقیه رفیق خوب و محرم اسرار باشه..

البته اینجا هم باید تعادل وجود داشته باشه تا نه سیخ بسوزه نه کباب...

خدایا تا حالا که هوامو داشتی و رفقای خوبی بهم دادی ،ازین به بعدشم دست خودت.

خدایا کمک کن منم رفیق خوبی برای بقیه بباشم.

۰۹
شهریور

بسوز و بساز...

دل بسوز و بساز...

عقل بسوز و بساز...

برای ساختن تو دل ها  و عقل هایی سوختند 

اینک اما وظیفه توست که با سوختن درست ،بسازی کسانی را که استعداد ساخته شدن دارند

در این راه از کسی نترس و با شجاعت و قدرت جلو برو.

 

۰۹
شهریور

زندگی دارای فصل های مختلفیه..

انسان در طول زندگیش فصل های متفاوتی رو تجربه می کنه و می بینه و حس می کنه..

خوبه که آدم در فصل های مختلف اسیر فصل نشه و خودش بمونه...

فصل می خواد سخت باشه می خواد آسون..

می خواد تلخ باشه می خواد  شیرین..

مهم اینه که تحت هر شرایطی یادمون نره کی هستیم و چی هستیم! 

۰۸
شهریور

میگن انسان با امید زنده است.

منم به آینده امیدوارم و خوش بین.

دلم روشنه و توکل کردم ب خودش برای حل مشکلات.

برای تموم شدن این بیماری و بیماری های دیگه از سطح دنیا...

برای تموم شدن مشکلات خودم...

اما این به معنی این نیست که من هیچ تلاشی  نکنم من باید تنان تلاشم رو بکنم شاید گرهی به اذن او با دستای من باز بشه.

قبلا خیلی استرس و اضطراب داشتم ولی الان آروم تر شدم.

خدایا خودت کمک کن این راه به مقصد درست  برسوندم،به جایی که تو دوست داری باشم نه جایی که خودم میخوام.