الف
چهارشنبه, ۵ خرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۳۰ ب.ظ
حرف ها دارم اما بزنم یا نزنم؟
با توام با تو خدایا بزنم یا نزنم؟
گفته بودم که به دریا نزنم دل اما
کو دلی تا که به دریا بزن یا نزنم!
خیلی حرف ها و شکایات در دلم مونده که میخوام بگم..اما همین که میخوام بگم ی چیزی توی ذهنم میگه:[بی لشگریم،حوصله شرح قصه نیست مرا]
نمیدونم این لشگری که داشتم کجا رفتن...شور و اشتیاق؟انگیزه؟هدف؟مطالبه گری؟طرح و برنامه؟
شاید محیط مقصر باشه یا شایدم مشکل از فرمانده است ک نمیتونه این لشگر رو دور هم جمع کنه و آموزش بده؟
ولی مگه نبودن فرماندهانی ک توی همین محیط(چ بسا بدترش) لشگرشون رو جمع کردن؟یعنی مشکل از فرماندس؟
پ.ن: باز هم [بی لشگریم،حوصله شرح قصه نیست مرا]
پ.ن1:[بنشین و دمی به شادمانی گذران]
- ۹۵/۰۳/۰۵
ارزش شکست کم از پیروزی نیست
مواقعی که حالمون بده بازگشت به دوران کودکی کمک زیادی میکنه