سلام....
می خواستم ی پست خفن بذارم ولی حسش نیس....
ولی ی نکته ک باید بگم اونم اینکه ی ماه میخوام ی کم سنگین باشم!!!
پ.ن:چون حسش نیست پی نوشت هم نمینویسم.
سلام....
می خواستم ی پست خفن بذارم ولی حسش نیس....
ولی ی نکته ک باید بگم اونم اینکه ی ماه میخوام ی کم سنگین باشم!!!
پ.ن:چون حسش نیست پی نوشت هم نمینویسم.
یکی از دوستان ک ظاهرا دلش ی جا گیر کرده ازم پرسید: "تا حالا عاشق شدی؟"
بش گفتم آره.....ولی اینو بش نگفتم ک زندگی بدون عشق معنایی نداره.
عشق باعث میشه هم انگیزه و هم هدف داشته باشی و داشتن انگیزه و هدف باعث حرکتت میشه.
گاهی عشق به پول آدم رو زنده نگه میداره،گاهی عشق به شهرت ،گاهی ی دختر و گاهی هم ی چیز مهم تر.
اگه این عشقا مثله دونه های انار مرتب سره جای خودشون باشن باعث میشه خوشگل به نظر بیان و دوس داشتنی..همشون ی هدف رو دارن و اونم اینه که ی انار خوشگل و آبدار و قرمز رو درست کنن.
*فرق من با انار باید این باشه که این عشقام(دونه هام) نباید هم اندازه باشن و باید به اندازه اهمیتشون باشن.
**باید مثله انار یکرنگ و منظم و زیبا باشم تا کسی ک منو میخره ازم راضی باشه و به من و کشاورزم! فحش نده.
***صد دانه یاقوت دسته به دسته با نظم و ترتیب یکجا نشسته هر دانه ای هست خوشرنگ و خوشبو!!! .............
گاهی آدم توی ی بازی شرکت میکنه و باید ببره و حقش برده اما شرایط جوری پیش میاد که به مساوی هم راضی میشه....
بدتر از اون موقعیِ که با ی اشتباه توی دقیقه آخر بازی بازی رو که حقته ببری ببازی و جام رو از دست بدی...خیلی جاها تووی زندگیم دقیقه های آخر گل خوردم...و هر چی رشته بافته بودم پنبه کردم...جام های زیادی توی زندگیم از دست دادم و میبینم جام هایی رو ک دارن از دست میرن...نباید اشتباهامو دوباره تکرار کنم..
پ.ن:فقط من اینجوری نیستما...تو هم هستی!
پ.ن1:خیلی از اشتباهاتم واسه این بود ک به حرف مربیم گوش نکردم...
پ.ن2:"در کوی نیک نامان ما را گذر ندادند" گر تو نمیپسندی تکرار نکن اشتباه را
پ.ن3:این عکس موقعیِ که فکر کردم! و بردم.عکسِ خودمِ دوس دارم هرجا دلم میخواد میذارم.
سلام به همه دوستان!!!
ی مدت میخوام برام توی لاک خودم...شاید کمتر و شایدم بیشتر بیام...
میخوام برم ب یه سفر رویایی!!!
این سفر که دارم میرم گرگ زیاد توش داره...دعام کنین...
پ.ن:مییرم تا بمونم...
پ.ن1:ی مدت تیغمو غلاف!!! میکنم...تیغ خورا خوشحال باشن...
پ.ن2: "رشته ای بر گردنم افکنده دوست....میکشد هر جا ک خاطر خواه اوست"
رفقا کلا چند دسته اند:
دسته اول اونایین که.....
دسته دوم اونایین که.....
دسته سوم اونایین که....
و بالاخره دسته چهارم اونایین که....
پ.ن:خیلی سخته از دسته پایین تر بری دسته بالاتر ولی خیلی سخت نیس از دسته بالایی سقوط کنی ب تهِ....
پ.ن1:باید ب دسته پایینی ها کمک کرد و از دسته بالاییا کمک گرفت...
پ.ن2:تو دسته بندی دوستان باید آهسته راه رفت چرا که
"چه شتابیست به راه...شاید آن نقطه نورانی دشت...چشم گرگان بیابیان باشد."
(توضیح:اون گرگ میتونه ی استاد باشه,یا ی هم اتاقی,یا ی همکلاسی,یا ی همشهری و یا....!!!! باشه.
تا یادم نرفته باید بگم ک گرگ!!! ها بدانند که ی گرگ از شصت کیلومتری پیداست حتی اگه تو لباس کفتار!!! باشه)