s.veisi

s.veisi

تو را من چشم در راهم

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

گفت هشیاری بیار اینجا کسی هشیار نیست.

جمعه, ۵ شهریور ۱۳۹۵، ۱۲:۴۳ ب.ظ

محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت


مست گفت این پیراهن است افسار نیست


گفت مستی زان سبب افتان وخیزان می روی


گفت جرم راه رفتن نیست ره هموار نیست


گفت می باید ترا تا خانه ی قاضی برم


گفت رو صبح آی قاضی نیمه شب بیدار نیست


گفت نزدیک است والی راسرای آنجا شویم


گفت والی از کجا در خانه ی خمار نیست


گفت تا داروغه راگوییم درمسجد بخواب


گفت مسجد خوابگاه مردم بدکار نیست


گفت دیناری بده پنهان و خود را وارهان


گفت کار شرع کار درهم و دینار نیست


گفت از بهر غرامت جامه ات بیرون کنم


گفت پوسیدست جز نقشی ز تار و پود نیست


گفت آگه نیستی کز سر در افتادت کلاه


گفت در سر عقل باید بی کلاهی عار نیست


گفت می بسیار خوردی زان چنان بیخود شدی


گفت ای بیهوده گو حرف کم و بسیار نیست


گفت باید حد زند هوشیار مردم مست را


گفت هشیاری بیار اینجا کسی هشیار نیست.


-موذنا به کدامین امید میزنی فریاد؟تو هم بخواب ما خویشتن را به خواب زده ایم!

  • سردار

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی