بیاد رفیق
شنبه, ۱۸ دی ۱۴۰۰، ۱۰:۱۸ ق.ظ
دیدن روی تو در خویش ز من خواب گرفت
آه از آیینه که تصویر تو را قاب گرفت
خواستم نوح شوم، موج غمت غرقم کرد
کشتیام را شب طوفانی گرداب گرفت
در قنوتم ز خدا «عقل» طلب میکردم
«عشق» اما خبر از گوشه محراب گرفت
نتوانست فراموش کند مستی را
هر که از دست تو یک قطره می ناب گرفت
کی به انداختن سنگ پیاپی در آب
ماه را میشود از حافظه آب گرفت؟!
#من بیشتر از همه ی شاعرا از فاضل نظری و شعراش خوشم میاد.هرمصرع این شعر برای آدم زندگیه.
*درسته چند وقتیه نیستی(بهتره بگم خیلی وقته) اما نمیتوان تو را فراموش کرد،هر لحظه بیادتم رفیق.
- ۰۰/۱۰/۱۸